- -
تعدی: تجاوز به مال یا حق غیر؛اخذ مال غیر همراه با اذیت و تجاوز به حقوق دیگران بدون مجوز قانونی
تعهد: بر ذمه گرفتن حقی به نفع دیگران؛التزام
تقبیل: بوسیدن کسی به قصد کسب لذت جنسی
تمکین: اطاعت زن از شوهر در امور زناشویی که خود را در اختیار او قرار دهد،مگر درمواردی که طبق موازین شرعی و قانونی منعی داشته باشد
تمییز: تشخیص شود از زیان و خوبی از بدی
توقیف: سبب آزادی شخص یا اموال او به حکم قانون با حالت انتظار رهایی
جلد: اجرای حد با تازیانه
جنایت برمنافع: از بین رفتن کلی یا نسبی یکی از حواس یا اعمال فیزیولوژیکی بدن
حبس ابد: حبس برای تمام عمر
حبس تادیبی: حبسی که برای موارد جنحه معین شده
حبس تکدیری: حبسی که برای موارد خلاف تعیین شده
حجر: نداشتن اهلیت استیفا،نداشتن قدرت اداره امور به علت صغر یا جنون
حد: مجازات بدنی که حداقل و حداکثر ندارد
حضانت: نگهداری مادی و معنوی کودک توسط کسانی که قانون مقرر داشته
حرز: موضعی که بدون اجازه مالک کسی حق ورود به آن را ندارد
حمل: جنین از مرحله نطفه تا زمان ولادت
خسارت: زیان وارده،مالی که باید زیان رسانده به زیان دیده بدهد
خلاف: جرایمی که برخلاف نظامات عادی و یا دولتی انجام گیرد
خیانت درامانت: مواردی که شخص امین مال مورد امانت را تصاحب کرده و یا تلف نماید.
دادخواست: شکواییه ای که به مقامات قضایی به طور کتبی تقدیم یا به طور شفاهی عرض می گردد.
دادخواه: مدعی،کسی که طرح دعوا می کند و تظلم می نماید.
دادرس: قاضی،کسی که به شغل قضا مشغول است.معمولا به قاضی عضو دادگاه اطلاق می شود
دادرسی: مجموعه عملیاتی است که به منظور اخذ تصمیم قضایی در یک دعوی معین به کار گرفته می شود
دادنامه: پاک نویس رأی دادگاه که به امضای دادرس دادگاه و مدیر دفتر آن رسیده باشد
درخواست: تقاضا،خواست چیزی از مقام قضایی به طور کتبی
دفاع: پاسخی که طرفین دعوی به یکدیگر می گویند یا ایرادی که بر دعوی طرف می گیرند
دفاع مشروع: حقی که افراد برای دفاع از ناموس،جان و مال خود،در صورت عدم دسترسی به قوای دولتی دارند
دلیل: چیزی که برای اثبات امری به کار می رود
دیه: جریمه مالی که میزان آن برای هر آسیبی در قوانین مجازات اسلامی تعیین شده است.
رشید: کسی که به رشد عقلانی رسیده است و دارای عقل سالم و قدرت اداره امور خود است.
رشوه: دادن مالی است به مأموران رسمی دولتی یا غیر آن برای انجام کاری که ممکن است قانونی باشد.
رشوه: رایشی را رشوه دهنده،مرتشی را رشوه گیرنده و رایش واسطه رشوه دادن نام دارند.
رضا: رضایت،میل قلبی است در موافقت با یک عمل قانونی که معمولا به نفع طرف صورت می پذیرد.
رضاع: شیر خوردن به دفعات یا زمان معینی از یک مادر،بین شیرخواره و فرزندان آن مادر قرابت رضاعی حاصل می آید.
زانی: مردی که مرتکب زنا شده است.
زانیه: زنی که مرتکب زنا شده است.
سحق: همجنس بازی زنان،وقتی که فاعله و مفعوله هر دو زن هستند.
سفیه: غیررشید،کسی که قادر به اداره امور خود نباشد.