00010 copy

چه عاملی و چرا طرح هادی موجب رکود در روستاهای شمالی کشور شده است ؟

رکود در روستاهای شمالی
نبض خبر :
طرح هادی در استانهای شمالی کشور ، خصوصاً گیلان مانعی برای پیشرفت  و رکود در روستاها گردیده است شاید در وهله اول که به این مقوله توجه می کنید این سخن را ناصواب می پندارید ولی واقعیتش در پشت این امر هویداست که نیاز به واکاوی و بررسی فنی  دارد. طرح هادی که برای روستاها پیش بینی شده و تغییر کاربری که قانون آن سالها پیش تدوین شده است. در مناطق روستایی با تخریب قریه و به نوعی قلع و قمع بنا در اراضی یا بهتر بگوئیم زمین های خارج از طرح هادی مواجه می باشیم . چرا باید بنایی ساخته شود و هزینه شود و گاهاً حتی با مجوزهایی ولو به صورت قانونی و گاهاً غیرقانونی بعدها شاهد تخریب و قلع و قمع بنای احداثی می باشیم  ، چرا این همه سرمایه کشور باید صرف جایی بشود که نتوانیم از آن بهره ببریم ، چاره کار چه چیزی و چه امری می باشد ؟ برای اینکه بتوانیم نتیجه درستی از مباحث فوق بگیریم باید کمی به گذشته برگردیم که چرا طرحهای هادی روستایی پیش بینی شده  برای گیلان و مازندران مناسب نیست. مناطق روستایی نشین در شهرهای شمالی کشور با پیش بینی طرح های هادی به دلیل ناکارآمدی در اجرا، باعث رکود و افت تولید و در بلند مدت مهاجرت و تضعیف اقتصاد روستایی شده است.

– با وجود تشکیل مجلس و کارآمدن دولت در ادوار گذشته هنوز طرح جامع و مانعی از طرح های هادی روستایی برای شهر های شمالی کشور که قابلیت پشتیبانی همه جانبه داشته باشد تدوین نشده  ، لاقل چشم اندازی در این راستا تبیین نشده است و یا اگر چشم اندازی پیش بینی نموده اند قابلیت اجرا نداشته است.

تدوین طرح هادی در مناطق روستایی مستلزم دیدی جامع به همه مسائل و چالشهایی است که مردم روستا نشین با آن روبرو هستند .سوالی که همیشه باید قبل از تدوین طرح های روستایی پاسخ داده شود این فرضیه است که استانهای گیلان و مازندران در چه قطبی از کشاورزی ،صنعت، و گردشکری برند محسوب میشوند؟ آیا توان و پتانسیل پشتیبانی از هر سه مقوله در این استانها وجود دارد؟ سپس در هر بخشی اگر قرار بگیرد باید برای آن برنامه ای جامع ارائه شود تا حداقل ترین نیازهای زندگی روستایی در آن پیش بینی شده باشد ، یا لاقل پس از این همه سالها در یک جایگاهی قرار بگیرد .بدون شک تائید می کنیم که در استانهای شمالی ظرفیتهای کشاورزی ، گردشگری و صنعتی به صورت کامل وجود دارد ، ولی اگر امروزه بخواهیم همین ظرفیت ها را امتیاز بندی نماییم در طرح های روستایی باید امتیاز اصلی به کدام مقوله داده شود. در کدام بخش برنامه ریزی کنیم به نتیجه بهتر و مطلوبتر می رسیم ؟ جوامع امروزی برای پیشرفت باید برنامه ریزی داشته باشند و هر از گاهی هر چند سال به چند سال باید ببینند آن برنامه ای که نوشته اند در کجای  طرح های اجرایی قرار دارند و تا چه حدی موفق به تامین اصلی ترین هدف تدوین طرح شده اند و تا چه میزان پیشرفت در اجرای برنامه مدون داشته اند. اگر نتوانیم برآوردی از جایگاهی که هدف اصلی تدوین و پیش بینی طرح بوده است را داشته باشیم باید به این نتیجه برسیم که این برنامه ریزی و طرح  در اجرا مشکل دارد و عقیم است.

استانهای شمالی آن چیزی که بیش از هر مقوله ای درآنها نمود دارد بحث کشاورزی بوده است ، یعنی مزارع برنج که خودنمایی آن را در نوار شمالی در پنج ماهه اول سال شاهدش هستیم باغات مرکبات ، صیفی جات و باغات چای و توتستانها همه و همه جلوه گری استانهای شمالی است که خود به خود این سرسبزی و آب و هوای مناسب آن گردشگر را در فصول مختلف سال به خودش می کشاند . وضعیت اقتصادی مطلوب در سالهای اخیر و نگاه نو به مقوله سفر، باعث شده است که استانهای شمالی هدف گردشگری اکثر مردمان کشور باشد ، پس کشاورزی خود به خود با توجه به اینکه نوعی رنگین کمان در فصول مختلف سال با آب و هوای معتدل را  داراست کشش گردشگر را به همراه دارد و زمینه مناسبی برای جذب حداکثری گردشگر از سراسر کشور فراهم مینماید، پس در دو مقوله قطب و هدف استانهای شمالی یعنی کشاورزی و گردشگری تردیدی نداریم ولی بحثی همیشه در مورد استانهای شمالی مطرح میشود این است آیا استانهای شمالی میتوانند با توجه به موقعیت استراتژیک و شرایط آب و هوایی در قطب صنعتی مطرح باشند یا خیر؟

همه ما باور داریم که اگر زمین حاصلخیز است زمینی که می توان بر روی آن کشت نمود و محصول درو نمود نباید در آن شهرک صنعتی ساخت یعنی نباید زمین کشاورزی را تبدیل به شهرک صنعتی نمود ، اگر شهرک صنعتی به بهانه رفع بیکاری ایجاد می شود که خودش پس از مدتی عامل تخریب زمین کشاورزی می شود و پس از زمانی کارائی لازم را ندارد و می بینیم شهرکهایی ساخته شده و صرفه اقتصادی نداشته ، رها شده و دیگر نمی تواند به زمین کشاورزی برگردد. و علتش نبود نگاه ژرف و عمیق و عدم تفکر جدی در این زمینه بوده است چرا که در تمام کشورهای پیشرفته اولین و مهم ترین مقوله را کشاورزی قرار داده و مطلقا زمین های کشاورزی را برای امور صنعتی تغییر کاربری نمیدهند ، چه بسا اگر همان سرمایه ای که در بخش صنعتی بر روی زمین کشاورزی و کشاورزی می نمودند هم جایگاه و رتبه کشاوزی بالا می رفت و هم اینکه بیکاری پائین می آمد و هم زمین می ماند و محیط زیست به عنوان بالاترین سرمایه نسل های آینده،  آسیب نمی دید و هم اینکه هر چه تولید بیشتر باشد زمینه برای خروج کم تر ارز از کشور فراهم میشود و خصوصاً شهرکهای صنعتی که در سالهای اخیر ایجاد شده است آنهم در زمینهای کشاورزی مرغوب که سالها زمین کشاورزی بوده است سرسبزی زمینهای کشاورزی یک نوع جاذبه طبیعی بوده که گردشگر را به همراه دارد و چیزی که مغفول مانده همین امر بوده که متاسفانه به جای اینکه شهرک های صنعتی را به غیر زمینهای کشاورزی منتقل نمایند  مع الاسف در زمین کشاورزی صنایع را بنا نهادند و شهرک های صنعتی را گسترش دادند که آثار مخرب آن نه تنها در آینده بلکه امروزه هم نمود پیدا کرده است  ، به جای اینکه صنعت را در کنار ساحل و در حمل و نقل بنادر گسترش دهند در استانهای شمالی بر روی زمین کشاورزی کارخانجات بنا کردند که آنهم پس از مدتی به خاطر به صرفه نبودن تعطیل کردند و سیلوهایی باقی ماند بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی ، اینها همه بر می گردد به اینکه شناخت و تعریفی جامع و کامل از استانهای شمالی نداریم . طرح هادی که یک روستایی را از ساخت انباری در کنار مزرعه خودش منع می کند و در زمین کشاورزی مانع می شوند در مقوله وسیع تر می بینیم در زمین کشاورزی مجوز ساخت چندین شهرک صنعتی داده می شود و این با هیچ منطقی سازگار نیست ، این یعنی شما به حمایت دولتی می توانی زمین کشاورزی را تبدیل به بستری صنعتی نمایی و آثار مخربش زمانی است که آن شرکت و آن کسب و کار صنعتی با رکود مواجه می شود و هیچ کاری نمی شود انجام داد آنچه از دست رفته ، هزینه هایی بوده که از کشور صرف آن شده و بازدهی هم نداشته است . حال با این مقدمه ای که گفته شد بپردازیم به مبحث اینکه چه چیزی و چه عاملی و چرا طرح هادی موجب رکود در روستاهای شمالی کشور شده است و چه چاره اندیشی لازم دارد؟

همه ما می دانیم آنچه که دسترنج یک کشاورز است و تولیدی که یک کشاورز داشته است چند حسن به همراه دارد؛ اولی : به بی نیازی کشور در واردات آن محصول به دولت کمک می کند که نتیجه آن کاهش و در بلند مدت عدم خروج ارز از کشور است دوم : اگر محصول تولید شده  بیش از نیاز کشور باشد و موجبات صادرات فراهم گردد  ارز آوری برای دولت داردکه یکی از شاخص های اصلی در بحث اقتصاد و برنامه ریزی اقتصادی است. سوم : زمین کشاورزی برای همیشه و برای نسل های اتی با کاربری کشاورزی باقی می ماند و تولید محصول به صورت بومی اتوماتیک وار به نسلهای بعدی منتقل میگردد .چهارم :اگربیکاری را یکی از مهم ترین معضلات امروزه کشور بدانیم در صورتی که کشاورزی پابرجا باشد و از کشاورز حمایت گردد و گسترش داشته باشد در بلند مدت قطعا در بحث بیکاری تاثیر  مثبتی خواهد گذاشت.

حال چرا طرح هادی باعث رکود همه جانبه روستاهای شمالی شده است ، به خاطر بحث قانون ارثی که حاکم است پس از فوت پدر و مادر خانواده در روستاهای کشور زمین باید تقسیم شود متاسفانه زمینهایی که کسر متراژ دارند باید بین چند ورثه تقسیم شود. زمین کشاورزی کوچک و تکه تکه شده معمولا دیگر برای وراث صرفه اقتصادی ندارد که آن را کشت نمایند ، در نتیجه دو راهکار می ماند : اول اینکه قطعه بندی نموده آن را بفروشند ، یعنی زمین که یک هکتار بوده و حال به قطعات کوچک تبدیل شده است یا به صورت انفرادی بفروشند یا اینکه به صورت کلی که عموماً این امر را بیشتر در روستاها انجام می دهند و از این طریق به فروش می رسانند و آن شخصی که زمین را با این سرمایه زیاد خریداری می کند یقناً از وراث و بومیان نخواهد بود که بیشترترین دلیل آن عدم توان اقتصادی وراث در خرید زمین های کشاورزی کل وراث می باشد باشد تا خودش بر روی زمین کار کند و تولید کند ، خریداران غیر بومی زمینهای کشاورزی زمانی  زمین را خریداری نموده و آن را به همان شکل رها می کند . چیزی که ما در اکثر روستاهای کشور شاهد هستیم که پس از فوت پدر فرزندان چون زمین خارج از طرح هادی بوده و پس از تقسیم نمی توانند بر روی زمین پدری خویش بنایی ایجاد کنند آن را به صورت کلی می فروشند و شخص خریدار که اغلب غیر بومی می باشد زمین کشاورزی را خریداری می کند و آن را رها نموده و هر سال فقط دو مرتبه به زمین خود سرکشی می کند و این یعنی قفل شدن و بسته شدن روستا های گیلان  که شاهد آن هستیم ، یعنی وقتی وارد روستا می شوی  می بینی زمینهای زیادی با آنکه روزگاری از پویایی و سرسبزی برخوردار بوده ، می بینی کاملا لم یزرع افتاده و اغلب مواقع می بینیم تبدیل به جنگل شده و خانه قدیمی در آن و یا در میان درختان مفقود شده است و این یعنی مرگ روستا ، این امر یعنی نابود کردن زمینهای کشاورزی ، این امر یعنی طرح هادی که قرار بود کشاورزی را حفظ کند عملاً موجب نابودی روستا و تولید و پویایی کشاورزی شده است و در مواردی متاسفانه شاهد هستیم که همان تکه زمینی که ورثه دریافت نمودند به خاطر اینکه در شهر بوده و بخواهند این زمین را حفظ کنند و گاهاً کشاورزی هم داشته باشند برای سکنی بر روی زمین پدری خویش نیاز به یک سرپناه دارند که بتوانند کشاورزی کنند چون کشاورزی در استانهای شمالی اغلب فصلی است متاسفانه همین که بنایی بر روی زمین موروثی خویش بسازند با قلع و قمع جهاد کشاورزی مواجه می شوند ، یعنی قانون  تغییر کاربری در مبحث خارج از طرح هادی روستایی اعمال می شود ، این ورثه که با ذوق و شوق می خواهد زمین پدری خویش را حفظ کند دیگر توان و یارایی ندارد ، جمع میشوند با بقیه ورثه زمین را به صورت کلی می فروشد و فروش کلی زمین به افراد غیر بومی یعنی نابودی کشاورزی یعنی قانون و یا همان طرح هادی که هدفش پویایی روستا بود باعث عدم رشد تولید و عدم هرگونه رشد روستا شده است .حال می پردازیم به اینکه چه کارهایی باید انجام دهیم تا هم زمین حفظ شود و هم اینکه تولید داشته باشیم و هم گردشگر را پذیرا باشیم و هم اینکه با بیکاری مبارزه کنیم و هم صنعت را در استانهای شمالی داشته باشیم ، همانطوری که گفتیم یکی از عوامل که موجب می شود کشاورزی به صرفه نباشد مقوله و مبحث ارث است این جدا  از این امر می باشد که دولت چه حمایتی در کشاورزی باید داشته باشد . برای حفظ زمین کشاورزی و رونق تولید در روستاها چند راهکار پیشنهاد میشود ؛

  • برای اینکه زمین قطعه بندی نشده و به قطعات کوچک تقسیم نشود  و از ید مالکان اصلی و بومیان خارج نشود ، دولت باید خودش از وراث و بومیان حمایت نماید ، راهکار این موضوع این است که ، یکی از ورثه که توانایی کشاورزی دارد به جهاد کشاورزی معرفی می شود و آنجاست که نقش دولت در کشاورزی دو چندان می شود، زمین کشاورزی را کارشناسی شود  ارزش ریالی و اقتصادی آن را مشخص گردد ،  زمین را دولت در رهن بگیرد و مبلغ آن را به ورثه تادیه نماید و سپس همان زمین را در اختیار متقاضی قرار دهد که از وراث و بومیان بوده  تا سالیانه با کشاورزی و درامد حاصل از ان ، همان مبلغی را که دولت در قبال رهن زمین به وراث داده را تادیه نماید ، این موجب می شود زمین کشاورزی حفظ شده و زمین قطعه قطعه نگردد.
  • اگر ورثه تراضی و توافق در مقوله اول را نداشتند و هر کدام می خواهند در قطعاتی که به آنان داده شده قسمتی را کشاورزی و قسمتی را ساختمان کنند بنا به قطعه و مقدار زمین کشاورزی باید برای آنان با هماهنگی دهیار که نظارت مستقیم سالانه داشته باشد برنامه ریزی نموده تا هم کمک به حفظ کشاورزی نماید و هم به پویایی روستا کمک کند و موجب انسجام بیشتر خانواده ها شود . این روند موجب می شود فرهنگهای اصیل در مورد روستا پا بر جا بماند و تنشهای اجتماعی کم می شود و فرهنگهای اصیل در مردمان روستا پا بر جا بماند و تنشهای اجتماعی کم شود . همکاری و وحدت در روستا رونق می گیرد و اگر زمین دو هزار متر بود چه مقدار مسکونی باشد و چه مقدار کشاورزی و در راستای همان دو هزار متر برنامه به وی اعطا کند مثلا اگر پتانسیل برنجکاری داشته باشد برنج و اگر چای و صیفی و مرکبات باشد به آن مجوز اعطا گردد . حقظ زمین و فرهنگ و ماندگاری یک روستا یعنی همین یعنی دولت با نظارت خودش و با برنامه ای که داده کمک نماید تا روستا و تولید پابرجا بماند .
  • سومین راه حل برای زمین هایی که به افراد واگذار و فروخته شده و سالها لم یزرع باقی مانده و به صاحبان آنها اخطار داده شود که با توجه به برنامه هایی که دارند نسبت به تعیین تکلیف اراضی اقدام کنند مثلاً اگر افراد غیر بومی  متقاضی باشند و شرایط اولیه را داشته باشند بتوانند از مجوزهای قطعات دوهزار متری بهره مند شوند . مثلاً اگر زمین دو هکتار بوده و لم یزرع  باشد با نظارت دهیاری محل برنامه ای برای تغییر کاربری تدوین و ارائه گردد مثلا به شما مجوز و پروانه احداث واحد مسکونی در زمین خارج از طرح داده می شود لیکن شرط واگذاری اجرای برنامه ایست که لازمه تغییر کاربری است از قبل تدوین و نهایی شده است  ،  البته بسته به مقدار زمین باید برنامه ریزی شود شروط اولیه ای نظیر داشتن سرایدار بومی یا داشتن حداقل درختان مثمر یا داشتن دامداری و از این موارد که اگرزمین واگذار شده  قابل کشت است کشاورزی و حفظ زیست بومی تداوم داشته باشد در غیر این صورت با حفظ موقعیت زمین به صورت روستایی استفاده گردد و بلااستفاده باقی نماند. این امر موجب می شود اگر فردی غیر بومی متقاضی استفاده از زمینهای کشاورزی باشد اصول اولیه کشاورزی را داشته باشد و هم نشاط و شادی برای خانواده خودش به همراه داشته باشد در اینصورت یک فرد غیر بومی برای  یک کارگر شغل ایجاد، هم مرکباتی که تولید می کند به بازار عرضه مینماید هم گوشتی که از نگهداری دام داشته هم مصرف خودش و هم به مصرف و تولید کشور کمک میشود ، اگر به این برنامه ها بپردازیم آنگاه است که طرح هادی را مثمر ثمر می بینیم ، در غیر این صورت طرح هادی در استانهای شمالی موجب می شود روستایی سرخورده زمین را رها نموده و وارد جامعه شهری شود و مصرف کننده باشد کسی که تا دیروز تولید کننده بود. رکود در روستاهای شمالی

ابراهیم خوشحال سقالکساری

وکیل پایه یک دادگستری

 

رکود در روستاهای شمالی
وکیل دادگستری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp
  • اخبار مرتبط
  • تبادل نظر