00010 copy

اعتقاد نجفی به مهدورالدم بودن میترا استاد/ تهدید کرد با مردان اجنبی، هم‌بستر خواهد شد

میترا استاد اعتقاد نجفی به مهدورالدم بودن میترا استاد/ تهدید کرد با مردان اجنبی، هم‌بستر خواهد شد

در ابتدای این جلسه قاضی کشکولی گفت: قبل از اعلام رسمیت جلسه لازم می‌دانم با توجه به آثار اجتماعی این جرم تذکراتی را در راستای قانون آیین دادرسی کیفری جهت تنویر اذهان عمومی و رسانه‌ها بیان کنم.

رئیس دادگاه گفت: در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد و رعایت آن به موجب قانون الزامی است. بنا به ماده ۴۰۰ محاکمات در دادگاه کیفری ضبط صوتی و تصویری صورت می‌گیرد و انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است.

همسرم بارها تهدید کرده بود با مردان اجنبی، هم‌بستر خواهد شد

وی گفت: حسب بازرسی کارآگاهان در منزل شخصی او مشخص شد که آپارتمان مذکور بهم ریخته و حکایت در اسباب کشی در هفته گذشته داشته است. همچنین یک دست نوشته پیدا شد مبنی بر اینکه “در یکسال گذشته تلاش زیادی کردم تا بدون خونریزی و توافق مشکلات را حل کنیم اما هیچ راهکاری را مبنی بر طلاق توافقی و گرفتن تمام حقوق خود نپذیرفت. در این دست نوشته تاکید شده بود همسر دوم من بارها تهدید کرده بود با مردان اجنبی که شما به آنها حساس هستید همبستر خواهم شد و تا این کار را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و شروع کرد به تماس گرفتن با مردانی که در گذشته با آنها سر و سری داشته است. از نظر من مهدورالدم بودن وی ثابت شده بود و بارها مرا تهدید می‌کرد تا این روابط زشت را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و دیگر خسته شده بودم و بارها مرا مورد تهدید و توهین‌های زشت قرار می‌داد. “

وی تاکید کرد: با کشف چنین دست نوشته‌ای ما به این استنباط رسیدیم که ممکن است آقای نجفی قاتل باشد و به همین دلیل تحقیقات خود را برای دستگیری ایشان آغاز کردیم.

در این جلسه بالشی که در ارتکاب جرم نجفی از اتاق خواب برداشته شده بود و به سمت مقتوله پرتاب کرده بود بر روی میز نماینده دادستان قرار دارد.

شهریاری افزود: در این یادداشتی که از متهم به دست آوردیم قید شده که برخی نهادها وارد قضیه شدند و در نتیجه علی رغم میل من، میترا استاد به عقد دائمی با مهریه هنگفت درآمد که در اینجا قاضی به نماینده دادستان گفت اعلام برخی مطالب در دادگاه غیرعلنی باید باشد و شهریاری در پاسخ اعلام کرد که این مطالب در کیفرخواست آمده است.

شهریاری افزود: در این یادداشت آمده مشکلات عمیق‌تر می‌شد و توهین و تهمت بارها به من میزد و تهدیدات به ارتباطات و فاش کردن مسائل بود و امروز کارش را یکسره کردم. امیدوارم خدا مرا ببخشد و از همه دوستان و آشنایان پوزش می‌طلبم و تقاضای عفو دارم. از باران عزیزم که شش ماه است به دلیل این خانم از دیدنش محروم شدم پوزش دارم.

سرپرست دادسرای ویژه قتل پایتخت، ادامه داد: با برداشت از این دست نوشته‌ها احساس شد که (متهم) دست به خودکشی زده است. در نتیجه به منزل ولنجک دخترش و ویلای لواسان رفتیم و بررسی‌ها را آغاز کردیم اما آنجا نبود. از همه دوستان او پرس و جو کردیم اما خبری نداشتند که در ساعت ۱۹ همان روز نجفی خود را به پلیس آگاهی در خیابان وحدت اسلامی معرفی کرد.

نماینده دادستان افزود: در صفحه ۲۵ پرونده آمده که خشاب از قبل پر بود ولی مسلح نبود. او (نجفی) گفته “به سمت حمام رفته و اسلحه را مسلح کردم البته اشتباه کرده‌ام و مرتکب قتل شدم و در مدت ۸ ماه عقد موقت و یکسال عقد دائم تماماً درگیری و جدل داشتیم و مدام به خانواده‌ام توهین می‌کرد. مجموعه این اختلافات وجود داشت حتی به درگیری فیزیکی منجر و چند بار منجر به صرب و جرح شد و حتی میترا استاد چاقوکشی کرد. به او پیشنهاد طلاق دادم اما او گفت که می‌خواهم از تو و دخترت انتقام بگیرم. “

شهریاری در تشریح روز حادثه از قول نجفی گفت: فرزندش محیا به مدرسه رفت و مقتوله شروع به فحاشی کرد. لباسش را درآورد و وارد حمام شد. اسلحه سازمانی که مسلح بود و یک بالش را برداشتم تا سلاح دیده نشود. مقتوله جلوی وان بود. اسلحه را نشان دادم، ترسید. یک دست را روی شانه‌ام گذاشت و گفت علی غلط کردم. یک تیر نشانه رفت و چند تیر زده شد. تیر آخر به قلبش خورد و در وان افتاد. آنجا بود که با خودم کلنجار می‌رفتم که خودکشی کنم یا نه. دو یادداشت نوشتم و به اتوبوسرانی بیهقی رفتم و روانه قم شدم و حتی آنجا یکی مرا شناخت.

شهریاری افزود: نجفی در اعترافات خود نوشته به قم رفتم و کیفی که در آن اسلحه بود را به امانتداری بردم امام را شناختند و گفتند می‌توانی به داخل ببری. آنجا خواستند با من عکس بگیرند و تسلیت هم گفتند. اینجا بود که فهمیدم که همه از ماجرا باخبر شده‌اند. با یک سواری به ترمینال جنوب رفتم و سپس خود را به پلیس معرفی کردم‌.

نماینده دادستان گفت: سلاح از قبل مسلح بوده ولی در تحقیقات اولیه متهم اعتراف می‌کند که قبل از حمام مسلح کرده بود. همچنین مشروبات مصرف نکرده است و دست نوشته‌ها را خودش نوشته است.

وی با اشاره به اعترافات متهم گفت: اختلافات خانوادگی انگیزه قتل اعلام شده و سلاح تا تاریخ ۲۹ مهرماه ۹۴ دارای مجوز بوده است ولی تمدید نشده است و متهم به آن اعتراف دارد.

شهریاری ادامه داد: اظهارات شاهدان در زمان وقوع قتل وجود ندارد و کسی نبوده است. فقط راننده متهم می‌گوید زمانی پس از جنایت مشاهده کرده که پای چپ نجفی خون آلود است، از او علت را پرسیده و نجفی گفته با همسرم درگیر شدم.

وی درباره آلت قتاله و نحوه کشف گفت: اسلحه مذکور به همراه شش فشنگ همراه و ۵ گلوله زده شده بود. سلاح در بدو امر گفته شده با مجوز بوده ولی تمدید نشده و همچنین سلاح به حرم برده شده است و در نتیجه دادرسی ۸ فشنگ در این اسلحه تأیید و ۵ پوکه جنایی به دست آمده و سلاح از نوع جنگی و غیرخودکار بوده است.

در این حین قاضی محمدی کشکولی به نماینده دادستان بابت ارائه برخی مسائل در دادگاه تذکر داد و گفت: برخی از مسائل باید در دادگاه غیرعلنی مطرح شود.

استاد قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته است

نماینده دادستان گفت: از زهرا نجفی تحقیق به عمل آمد که در تحقیقات گفته است آقای آقازاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو کیف دستی به من دادند من به همراه همسرم و آ‌قای آقازاده به منزل بابا آمدیم، چند باز زنگ زدیم خودمان در را باز کردیم بابا و خانم استاد را صدا کردیم، همان موقع پسر میترا استاد رسید، به سمت سرویس بهداشتی رفتیم و من دیدم که میترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد می‌باشد.

شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد کیف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفی رفتیم. کیف‌ها به همراه سه برگ کشف شد در داخل کیف شش عدد گوشی که در فویل پیچیده شده بود و متعلق به متهم نجفی، مقتوله و فرزند مقتوله است کشف گردید.

وی ادامه داد: در بررسی نامه‌ای کشف شد که متهم نجفی در آن می‌گوید «او در اردیبهشت ۹۶ با عده‌ای به دیدن من آمدند و گفتند که کاندیدای شورای شهر هستند و من او را به دوستانم معرفی کردم، البته آن زمان او محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصی داشتیم و مطالبی را درباره زندگی خود به من گفت که مسلمان و مطلقه است؛ اما او قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته است، بعد از آن به عقد موقت کسی در وزارت خارجه در می‌آید، بعد از آن هم به عقد موقت شخص دیگری در آموزش و پرورش درآمده است و همه این موارد را همسر او اطلاع داشت که بعد از آن در تیرماه به عقد موقت من درآمد که اشتباه کردم.

شرح ماجرا از زبان دختر نجفی

در این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم و شهادت می‌دهم و قسم می‌خورم جز واقعیت چیزی نگویم. در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد و در یکی از آنان نامه‌ای از پدرم که شامل سه صفحه بود را مشاهده کردم‌ و بدلیل اینکه پدرم در آن نامه از ملت ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود و پایین‌نامه انا لله و انا الیه راجعون نوشته بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم و حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم. چند بار آقای آقازاده زنگ زد ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز کردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولی صدایی نشنیدیم و  هیچ کس در را باز نکرد و نهایتا ما وارد شدیم.  آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل و همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.

زهرا نجفی ادامه داد: من براساس نامه‌ای که در آن نوشته شده بود  انالله و انا الیه راجعون نگران شدم و فکر کردم پدرم می‌خواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده و اورژانس از او خواست که مرحومه  را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود و حتما صدای ضبط شده ما خواهد بود و خود اورژانس مکالمه‌ها را ضبط می‌کند.

زهرا نجفی افزود: من‌ یک  عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود است و اول متوجه نشدم که او  تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس با همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و  دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.

راننده نجفی اولین فردی بود که جسد استاد را دید

وی افزود: آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دودیدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که  خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.

قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس بالشت روی جسد افتاده است دلیلش چیست که او گفت: بالشت روی جسد نبود و کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.

قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت:  جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.

سوراخ روی سینه خیلی کوچک بود 

در ادامه علیرضا ببری داماد نجفی با حضور در جایگاه گفت: حدود ساعت ۱۰ و نیم یا ۱۱بود که همسرم به زنگ زد و من سریع خود را به خانه رساندم دیدم آقای آقازاده و خانمم بسیار پریشانند. همسرم گفت دکتر نامه‌ای داده و نوشته انالله و انا الیه راجعون. نامه طولانی بود همه آن را نخواندم اما پاراگراف آخر که عدرخواهی و حلالیت کرده بود را دیدم‌. با دو ماشین به خانه دکتر رفتیم. حدود ۱۱ و ربع رسیدیم. اول در زدیم و من فکر می‌کردم برعکس شده باشد دکتر حالش خوب نباشد و خانم استاد در خانه باشد اما در باز نشد که آقای آقازاده کلید داشت. من و زهرا در چارچوب در ایستادیم و صدا می‌کردیم که در همین حین مهیار (پسر استاد) آمد و جزوه‌ای در دستش بود و چون تا حالا او را ندیده بودیم، فکر کردیم از اهالی ساختمان است اما وقتی شروع به صدا زدن کرد و آقازاده او را به ما معرفی و ما را به او معرفی کرد، شناختیم.

وی افزود: در حمام بازشد و دیدم خون کف حمام ریخته است و مهیار داد می‌زد مامانم را کشته و می‌خواست تو برود. کف حمام را دید اما نگذاشتم به داخل بیاید و آقازاده او را به بیرون اتاق برد. من و زهرا وارد حمام شدیم و زهرا گفت بدنش سرد است اما فکر کردم خودکشی کرده است. سوراخ روی سینه خیلی کوچک بود و به اورژانس زنگ زدم و شرح دادم و گفت او را صاف بخوابانید اما خانم استاد به وان چسبیده بود و نمی‌شد او را تکان داد. به همین دلیل صاف صاف نشد. ماساژ دادن را تلفنی انجام می‌دادم که دیدم از سوراخ خون می‌آید و به اورژانس گفتم گفت حوله یا دستمالی را رویش فشار دهید. همین موقع زهرا گفت ول کن. تیر خورده و چند دقیقه بعد اورژانس و پلیس رسید.

کل خانه بهم ریخته بود

قاضی از او پرسید چه کسی با اورژانس تماس گرفت که پاسخ داد بنده.

قاضی مجددا پرسید آیا نامه را خوانده‌اید که علیرضا ببری گفت: نامه را در سه برگ و ۶ صفحه دیدم اما کل نامه را نخواندم.

قاضی پرسید چطور به خانه دکتر رفتید که او گفت ما خانه دکتر را بلد نبودیم و به همراه آقازاده به آنجا رفتیم و فکر کنم که آقازاده به پلیس زنگ زد و من نزدم‌.

ببری افزود: کف حمام خیلی خون بود اما در وان رد خون افتاده بود.

قاضی از او پرسید آیا داخل اتاق بهم ریخته بود که او گفت: کل خانه بهم ریخته بود و لباس خونی ندیدم. بیرون حمام کمی خون بود.

می‌دانستیم استاد با ما اختلاف دارد

قاضی در مورد اختلاف خانوادگی آنها پرسید که او پاسخ داد از اختلاف خانم استاد با خودمان بیشتر خبر داشتم و ارتباط ما قطع شده بود و فقط زهرا زنگ می‌زد و حال دکتر را می‌پرسید اما می‌دانستیم که با ما اختلاف دارد.

استاد به من زنگ زد و گفت «تا تو باشی در مورد زن مردم پرس و جو نکنی»

قاضی کشکولی در مورد این اختلاف پرسید که ببری گفت: من زمانی که اولین بار خانم استاد را دیدم در نمایش فیلمی در باع کتاب بود و کنار دکتر با یک مانتوی سرخابی و رنگ جیغ نشسته بود که به مراسم نمی‌خورد. به فاصله یک هفته بعد در مراسمی در برج میلاد او را به همراه برادرش دیدم اما کاملا محجبه. این اختلاف پوشش و اینکه جلو می‌نشست برایم سوال شد اما به پاسخی نرسیدم تا اینکه خانم استاد به من زنگ زد و در محل کارم بودم و صحبت خوبی نداشتیم و حتی به من گفت تا تو باشی در مورد زن مردم پرس و جو نکنی. فکر می‌کنم  دلیل مشکلش با من این بود و قبلا او را اصلا ندیدم.

می‌دانستم که دکتر اسلحه دارد اما از نزدیک ندیده بودم

قاضی از او پرسید در صحنه جرم رنگ حوله چه بود و آیا بالشتی دیده‌اید که گفت: یک حوله سفید رنگ رویش بود و اصلا بالشتی ندیدم. خانمم گفت گلوله خورده و بیرون وان دو پوکه مسی دیدم و در این مدت با نجفی تماسی نداشتم اما ترسیده بودیم چون یکبار سابقه خودکشی داشت. ما در منزل مادر همسرم بودیم که دکتر زنگ زد و گفت حالم خوب است و می‌روم خود را معرفی کنم نگران نباشید همه چیز درست می‌شود. حدود ساعت ۸ و نیم شده بود که به آگاهی رسیدیم.

قاضی از او پرسید چه کسی تلفن را در منزل جواب داد که او گفت: زهرا و وقتی فهمید دکتر است گوشی را روی بلندگو زد و صدایش را همه شنیدند.

قاضی به عنوان آخرین سوال از او پرسید آیا تاکنون متوجه وجود اسلحه شده بودید که ببری گفت: می‌دانستم که دکتر اسلحه دارد اما از نزدیک ندیده بودم و زهرا از همان ابتدای ازدواجمان در سال ۹۵ به من گفته بود‌.

انتشار جریان رسیدگی به پرونده با مجوز رئیس قوه قضائیه به صورت علنی آزاد است
رئیس دادگاه با اشاره به تبصره ۲ ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری گفت: انتشار گزارشات و مشخصات متهم و شاکی باتوجه به احتمال خدشه‌دار شدن وجدان جمعی و عمومی جامعه باید به دستور رئیس قوه قضائیه و دادستان کل کشور انجام شود و حال انجام شده است و لذا انتشار جریان رسیدگی به این پرونده به صورت علنی آزاد است.

وی در تقاضایی از رسانه‌ها گفت: به صورت قانونی به انتشار بپردازید و شاید در جریان تشویش اذهان عمومی که در راستای این پرونده به وجود آمده عدم رعایت موازین قانونی از سوی رسانه‌ها هم بی‌تاثیر نبوده است. لذا باتوجه به این مسائل قرار شد باتوجه به موازین قانونی انتشار مطالب انجام شود.

قاضی کشکولی افزود: همانطور که می‌دانید برای برپایی دادرسی اصولی حاکم است، که در تمام نظام‌های حقوقی کشورها این الزامات وجود دارد و در قانون اساسی ما و قوانین موضوعه و مواد ۲ و ۷ قانون آیین دادرسی کیفری این اصول مورد توجه قرار گرفته است که از میان این اصول مهم آنچه مورد توجه است بی‌طرفی مرجع قضایی و حفظ حریم خصوصی و حقوق شهروندی است که از سوی سایر نهادها مورد توجه قرار گرفته است.

رسانه‌ها نباید بدون نظر مقام قضایی در تحقیقات مقدماتی نقش بازپرس را ایفا کنند
رئیس دادگاه با بیان اینکه توجه به موارد مربوط به نظم عمومی الزامی است، عنوان کرد: در جرائم مهم که آثار اجتماعی در جامعه دارد، ازجمله در این پرونده که مربوط به قتل است، رعایت این موارد الزامی است. در این دادگاه‌ها قائده مهمی از منظر حقوق کیفری و حفظ صحنه جرم وجود دارد که رسانه‌ها نباید بدون نظر مقام قضایی در تحقیقات مقدماتی نقش بازپرس را ایفا کنند.

بعضی دستگاه‌های اجرایی سعی کردند در امور قضایی ورود کنند
وی با بیان اینکه تحقیقات در پرونده انجام و تکمیل شده است، گفت: بعضی دستگاه‌های اجرایی سعی کردند در امور قضایی ورود کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شوند و لذا رسانه‌ها رعایت این موازین را مدنظر داشته باشند.

رییس دادگاه افزود: پرونده مذکور پرونده قتل خانوادگی است و ممکن است در آینده در جامعه اتفاق افتد و باید همه برای اینکه در این دادرسی نقش اصولی و بی‌طرفی و حقوق شهروندی به درستی رعایت شود نماینده دادستان و اولیای دم و وکیل آنها اخلاق را رعایت کنند و خلاف وجدان عمومی سخن نگویند.

اسامی مطلعان حاضر در جلسه
وی افزود: در این جلسه زهرا نجفی و علیرضا بربری و آقازاده و مسعود استاد و معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف‌نیوز به عنوان مطلع در جلسه حاضرند و اولیای‌دم در جلسه حضور پیدا نکردند (البته مسعود استاد برادر مرحومه استاد در دادگاه حاضر است) و حاضر خواهند شد.

در این جلسه بالشتی که در جریان ارتکاب جرم نجفی از اتاق خواب برداشته بود و به سمت مقتوله پرتاب کرده بود روی میز نماینده دادستان قرار دارد.

رئیس دادگاه دقایقی پیش ختم، اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد را اعلام کرد و گفت: جلسه بعد روز چهارشنبه ۲۶ تیرماه در همین مکان و به صورت علنی برگزار می شود.

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp
  • اخبار مرتبط
  • تبادل نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *